گذر دارد زمان بر جاده شب سوگوار امشب
مه از غم کرده روی خویش پنهان در غبار امشب
نسیم موی ِ گرد در گوش نخلستان چه می گوید
دو تا شد پشت چرخ از سوگ آن یکتا سوار امشب
چه افتاده ست یارب در حریم گنبد گردون
که می ریزد انجم اشک حسرت در کنار امشب
بنال ای هم نوا با من سرشک از دیده جاری کن
که خون می گرید ازاین قصه چاه رازدار امشب
علی در چاه غم فریاد زد تنهائی خود را
شنو پژواک آن را از ورای شام تار امشب